- کم فروشی
- عمل کم فروش
معنی کم فروشی - جستجوی لغت در جدول جو
- کم فروشی
- تقلب در وزن جنس هنگام فروختن
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
کاسبی که جنس را بوزنی کمتر از میزان خود بمشتری فروشد
فروشنده ای که جنس را کمتر از وزنی که باید داشته باشد می فروشد
شغل و عمل کاه فروش، دکان و محل کاه فروش
دارای مال اندک بودن
فرصت اندک داشتن
کسی که کمر بند فروشد: (یارب بچه نرخ باشه آغوش در بیع گه کمر فروشان ک) (ظهوری)
عمل و شغل گل فروش، مغازه گل فروش
عمل و شغل می فروش باده فروشی، دکان می فروش میخانه
((~. فُ))
فرهنگ فارسی معین
عمل آدم فروش اعم از سپردن و فروختن آدم ها به دست دیگران جهت منافع یا درآمد، کنایه از جاسوسی کردن